رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)
آدرس کوتاه: https://psychevent.ir/?p=23623اطلاعات تماس
مشخصات دوره
معرفی دوره
رویکرد ACT چیست ؟
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) این پیام اصلی را دارد : قبول آنچه خارج از کنترل شخصی شما است و متعهد به اقداماتی که زندگی شما را بهبود می بخشد و غنی می کند.
هدف ACT این است که به حداکثر رساندن پتانسیل انسانی برای یک زندگی غنی، کامل و معنی دار. ACT (که به عنوان کلمه عمل می شود، نه به عنوان حروف اول) این را با:
الف) توانایی های روانشناختی خود را به منظور مقابله با افکار و احساسات دردناک خود به طور موثر – به طوری که آنها تاثیرات بسیار کمتری بر روی شما دارند (این به عنوان مهارت ذهنی شناخته می شود).
ب) کمک به شما برای روشن کردن آنچه که واقعا ارزشمند و معنی دار برای شما است – از جمله ارزش های خود – پس از استفاده از این دانش برای هدایت، الهام بخشیدن و انگیزش شما برای تغییر زندگی خود را برای بهتر است.
پيشرفت رفتار درماني را مي توان به سه دوره رفتار درماني سنتي، درمان هاي شناختي – رفتاري و رويکردهاي زمينه گرا خلاصه کرد. در دوره اول، تبيين و درمان اختلالات رواني مبتني بر اصول شرطي سازي کلاسيک و عامل بود. در اواخر دهه 60 رفتار درمانگران کم کم از مفاهيم تداعي ساده يادگيري دست کشيدند و به مفاهيم شناختي روي آوردند. به نظر می رسيد خطاهاي شناختي خاصي، در ايجاد و تداوم مسائل رواني نقش دارند و پژوهش ها مستقيماً اقدام به شناسايي اين خطاها و روش هاي مورد نياز براي اصلاح آنها کردند. در حقيقت در موج دوم، افکار غير منطقي، طرحواره هاي شناختي آسيب زا، يا سبک هاي غلط پردازش اطلاعات، شناسايي و اصلاح مي شوند، درست همانطور که در موج اول، اضطراب با تن آرامي جايگزين مي شود.
اما موج سوم رفتار درماني به طور خاصي به زمينه و کارکردهاي پديده روانشناختي حساس است، نه فقط به شکل و محتواي آنها و بنابراين علاوه بر راهبردهاي مستقيم و آموزشي تر، بر راهبردهاي تغيير زمينه اي و تجربه اي نيز تأکيد دارد.
در اين رويکرد برشکل يا فراواني شناختاري مزاحم و مسأله ساز تأکيدي نميشود، و به جاي آن تمرکز بر زمينه شناختي و راهبردهاي مقابله اي مربوط به اين شناختارها مي باشد و بر ارتباط با لحظه کنوني تأکيد بيشتري شد. همچنين جهت درمان از تغيير افکار و باورها به زمينه روان شناختي که شناخت در آن رخ مي دهد تغيير کرده است.
درمان مبتني بر پذيرش و تعهد درماني يکي از الگوهاي درماني بسط يافته اخير است که فرايندهاي درماني کليدي آن شامل:
1- پذيرش : يا تمايل به تجربه درد و يا ديگر رويدادهاي آشفته کننده بدون اقدام به مهار آنها
2- عمل مبتني بر ارزش يا تعهد توام با تمايل به عمل به عنوان اهداف معني دار شخصي.
پذيرش و تعهد درماني در سال 1986 توسط استيون هايز ايجاد شد. اين روش قسمتي از موج سوم درمان هاي رفتاري است و به دنبال موج دوم اين درمان ها از قبيل درمان شناختي – رفتاري پديد آمد. مشاوره مبتني بر پذيرش و تعهد با يک برنامه تحقيقي تحت عنوان نظريه ي نظام ارتباطي (RFT) در ارتباط است. مشاوره مبتني بر پذيرش و تعهد در ميان يک چهارچوب نظري وفلسفي توسعه پيدا کرده است. پذيرش و تعهد درماني يکي از برنامه هايي است که شواهد تحقيقاتي خوبي پشتوانه آن است. اين روش با رويکرد زمينه گرايي ارتباط دارد که ميراث پراگماتيسم است. زمينه گرايي رويدادهاي روانشناختي را به عنوان مجموعه تعاملات در حال انجام بين ارگانيسم و زمينه هاي تعريف شده براساس موقعيت و پيشينه ارگانيسم در نظر مي گيرد.
هدف روش پذيرش و تعهد درماني ايجاد انعطاف پذيري روانشناختي است که به عنوان توانايي تغيير يا پايداري با طبقات رفتارهاي عملکردي که از طريق اهداف تحقق يابند، تعريف شده است. در پذيرش وتعهد درماني مراجع را تشويق مي کنند تا احساسات و افکار ناخوشايند و ناراحت کننده اش را بپذيرد. همچنين بايد زمينه اي را که رفتار در آن رخ مي دهد و عملکردي که در خدمت آن است را در نظر داشته باشند.
فرايند مشاوره مبتني برپذيرش و تعهد
هدف مشاوره رويکرد مبتني بر پذيرش و تعهد کاهش علائم پريشاني در فرد نيست اگر چه انتظار مي رود که علائم کاهش يابد که به عنوان يک نتيجه از درمان موفقيت آميز مي باشد، مشاوره مبتني بر پذيرش و تعهد براي درمان و انتقال مفاهيم اساسي اش از استعارات ساخته شده و تمرينات تجربي استفاده مي کند که از جمله توجه آگاهانه به حال، تمرين پذيرش، تصریح کردن ارزشها و اهداف و استفاده از استعاره مي باشد.
مکانيزم مشاوره در اين رويکرد همان کاهش اجتناب تجربي (افزايش تمايل/ پذيرش تجربه) و کاهش آميختگي شناختي است. فرايند مشاوره در شش حوزه اصلي تنظيم مي شود: درماندگي خلاق، کنترل مسأله است، خود به عنوان زمينه/ گسلش، تمايل تجربه اي، انتخاب و ارزش ها آنچه در ادامه به توضیح بیشتر پرداخته شده است.
درماندگي خلاق: چالش با برنامه کنترلها
مراجعين مبتلا به اختلالات تقريباً هميشه به منظور دريافت کمک از درمانگر براي کنترل اضطراب، سراغ درمان مي آيند. فرض رويکرد مبتني بر پذيرش و تعهد بر اين است که کنترل اضطراب اغلب مسأله ساز است. درمانگر رويکرد مبتني بر پذيرش و تعهد براي نشان دادن اين تناقض از تجربيات مراجع استفاده مي کند. وي مي تواند با بررسي موارد زير به اين هدف برسد:
1- هدف مراجع در خصوص اضطراب، چه بوده است؟
2- براي رسيدن به اين اهداف چه تلاش هايي کرده و از چه راهبردهايي استفاده نموده است؟
3- کدام راهبردها موفق بوده است؟
مراجعان کارهاي زيادي براي خلاصي از اضطراب انجام داده اند. آنها از موقعيت هايي که برانگيزاننده اضطراب است اجتناب کردند مثل مکان هاي عمومي، سعي کردند با خودشان در مورد چيزهايي غير از اضطراب صحبت کنند مثلاً «مي توانم اين را مديريت کنم» يا «خيلي هم اوضاع بد نيست، آرام باش» از ديگر درمانگران و نيز کتابهاي خود ياري استفاده کردند، خيلي از آنها دارو مصرف کرده و برخي ديگر نيز سعي کردند از داروهاي غير قانوني و الکل براي آرام کردن خودشان استفاده کنند. همه اينها تحت عنوان راهبردهاي کنترل جمع بندي مي شوند.
وقتي سوال مي شود که اين تلاش ها چقدر موثر بوده اند پاسخ ها متفاوت است، اما همه پاسخ ها به صراحت حاکي از آنندکه اين روش ها در بلندمدت موثر نيستند. اگر اين روش ها موثر بودند مراجع نياز به درمان نداشت چون با اين روش ها به هدفش مي رسيد. برخي راهبردهاي کنترلي وجود دارند که مي توانند بلافاصله اثربخش باشند، اما اين راه حل ها بيشتر از خود اضطراب مسأله هستند. در اينجا هدف اين نيست که مراجع متقاعد شودکه اضطراب را نمي توان کنترل کرد، بلکه هدف اين است که مراجع ببيند که آنچه براي کنترل اضطراب انجام مي داده (يعني خلاصي از اضطراب)، موثرند نبوده اند (يعني درماندگي) وقتي مراجع مي پذيرد که تلاش براي کنترل اضطراب موثر نبوده است، درمانگر استعاره اصلي رويکرد مبتني بر پذيرش و تعهد را معرفي مي کند که الگوي موثرتري براي موقعيت فعلي مراجع مي باشد.
کنترل مسأله است
در اين مرحله از رويکرد مبتني بر پذيرش و تعهد به عنوان درماني براي اختلالات اضطرابي، درمانگر با نشان دادن اثرات دشوار و متناقض تلاش براي کنترل اضطراب به چالش با برنامه کنترل ادامه مي دهد. اين مرحله با نشان دادن اينکه چرا افراد اين چنين به کنترل اضطراب مي چسبند، شروع مي شود.
پس از اينکه مراجعان اثرات متناقض تلاش ها براي کنترل پريشاني را تجربه کردند، آنها معمولاً به تلاش براي چيزهاي متفاوت مايل هستند. درمانگر به جاي کمک به مراجع براي اينکه بفهمد چگونه به شيوه اي متفاوت پريشاني را کنترل کند، به او مي فهماند که چگونه در عين داشتن پريشاني يک زندگي مطابق با ارزش هايش داشته باشد. مراجعان اغلب مي خواهند بدانند چگونه متمايل باشند. تمرينات متعددي مي تواند در جلسه براي تمرين تمايل استفاده شود تمرينات مواجهه مي توانند بسيار سودمند باشند و اين تمرينات در منزل نيز ادامه مي يابند.
خود به عنوان زمينه
وقتي افکار، هيجانات و احساسات بدني فرد جنبه لفظي مي يابند، پذيرش ممکن است دشوار باشد. اگر فردي واقعاً احساس کند که اضطراب او را خواهد کشت، بعيد است متمايل به پذيرش وجود اضطراب باشد. پذيرش اضطراب مي تواند از طريق شکستن جنبه لفظي زبان و آشکار کردن تفاوت بين فرد و اضطرابش ، تقويت شود. اين تفاوت مي تواند از طريق استعاره صفحه شطرنج توصيف شود که هدف آن جايگزيني خود مشاهده گر يا خود به عنوان زمينه با خود مفهوم سازي شده است.
گسلش
مفهوم گسلش در رويکرد مبتني برپذيرش و تعهد، بسيار مهم و اساسي است. تمرينات گسلش به جنبه لفظي زبان حمله مي کنند و جستجوي کارکرد افکار فرد به جاي محتواي آنها را حمايت مي کند؛ مثلاً فردي با تشخيص وسواس ممکن است اين فکر را داشته باشد که «دستهايم نجس اند»، درمانگر بحث نمي کند که آيا اين فکر درست يا منطقي هست يا نه، بلکه در اين مورد صحبت مي کند که آيا گوش دادن به اين فکر ، به مراجع در داشتن يک زندگي بهتر کمک کرده است يا نه. راه هاي مختلفي وجود دارد که از طريق آنها درمانگر به جنبه لفظي زبان حمله مي کند.
تصريح ارزش
کار روي ارزش ها به مراجعان جهت مي دهد. بسياري از مراجعان هرگز به انجام کارهايي که ارزشمند مي دانند، فکر نکرده اند. آنها فقط براي خلاصي از پريشاني تلاش مي کردند. براي کمک به مراجعان به منظور حرکت در جهت ارزش هايشان، آنها مي توانند فرم سنجش ارزش ها را تکميل کنند.
اين فرم مراجعان را هدايت مي کند تا آنچه در هر يک از اين حوزه ها مي خواهند را يادداشت کنند، يا اين فرض که هر چيزي امکان پذير و شدني باشد: ازدواج/ رابطه زناشويي/ روابط صميمانه، روابط خانوادگي، روابط دوستانه/ اجتماعي، شغل/کار، تحصيلات / رشد شخصي، تفريح/ لذت، معنويت، روابط شهروندي، سلامتي/ بهزيستي. پس از اينکه مراجعين مواردي که برايشان مهم است را تصريح کردند، بايد نشان دهند هر يک از اين حوزه ها چقدر برايشان مهم است و چقدر در خصوص اين ارزش ها کار مي کنند. کارکرد دوم کار روي ارزش ها است که اين کار مي تواند يک کار آزارنده را به کاري خوشايند تبديل کند.
تعهد به تغيير رفتار
پذيرش و تعهد فرض مي کند که آنچه مراجع را از زندگي طبق ارزشهايش ، دور مي کند واکنش هاي نامطلوب و شخصي او مي باشد. زمانيکه مراجعان در معرض محرک هايي قرار مي گيرند که برايشان ترس آور است سعي مي کند از آنها دوري کند.
پذيرش و تعهد به آنها فرصت مي دهد که هيجانات خود را تجربه کرده و انعطاف پذيري رواني بيشتري را در خود به وجود آورند. از طريق اين فرآيند مراجعان الگوهاي جديدي از مواجهه با مشکلات را درذهن خود به آورده واين فرصت را در مي يابد که انعطاف پذيري رواني بيشتري را از طريق تعامل با تجربيات خود به وجود آورند.
منبع : www.actmindfully.com